ولنتاین مبارک عزیزم

دلم برات تنگ شده

یا به قول اون شعر پایینی

نیستی اما که.......

گاهی که دلم

 گاهی که دلم

 به اندازهء تمام غروبها می گیرد

چشمهایم را فراموش می کنم

اما دریغ که گریهء دستانم نیز مرا به تو نمی رساند

من از تراکم سیاه ابرها می ترسم و هیچ کس

مهربانتر از گنجشکهای کوچک کوچه های کودکی ام نیست

و کسی دلهره های بزرگ قلب کوچکم را نمی شناسد

و یا کابوسهای شبانه ام را نمی داند

با این همه ، نازنین ، این تمام واقعه نیست

از دل هر کوه کوره راهی می گذرد

و هر اقیانوس به ساحلی می رسد

و شبی نیست که طلوع سپیده ای در پایانش نباشد

از چهل فصل دست کم یکی که بهار است

من هنوز ترا دارم

چشم بی قرار

از یاد نبر که از یاد نبردمت

از یاد نبر که تمام این سالها

با هر زنگ نا به هنگام تلفن از جا پریدم

گوشی را برداشتم

و به جای صدای تو

صدای همسایه ای

دوستی

دشمنی را شنیدم

از یاد نبر که همیشه

بعد از شنیدن آهنگ << یادت نره دوست دارم >>

در اتاق من باران می بارید

از یاد نبر که ـ با تمام این احوال -

همیشه اشتیاق تکرار ترانه ها با من بود

همیشه این من بودم

که برای پرسشی ساده پا پیش می گذاشتم

همیشه حنجره ی من

هوا خواه خواندن آواز آرزوها بود

همیشه این چشم بی قراره ...

به یاد اولین وآخرین روز دیدار کوچکمان

دوستت دارم بیشتر از معنای واقعی کلمه دوست داشتن

دوستت دارم چون تو ارزش دوست داشتن را داری

دوستت دارم چون تو هم منو دوست داری

دوستت دارم از تمام وجودم ، با احساس پر از محبت و عشق

دوستت دارم بیشتر از آنچه تصور می کنی

 همچو غنچه ای که آرام آرام باز می شود و گل می شود ،

همچو اواخر زمستان که شکوفه های بهاری باز می شوند

دوستت دارم همچو مهتابی که شبهای تیره و تار را با حضورش پر از روشنایی میکند

دوستت دارم همچو باران بارانی که تن تشنه دنیا را جان میدهد و می شوید
دوستت دارم کبریت بی خطر من !!!!!

همه چیز مثل یه خواب گذشت......خوابی که خواب نبود،واقعیت بود
واقعیتی که تمام ابعادش حقیقی بود و دوست داشتنی.....لحظه‌ها و ثانیه‌هایی که بوی نفسهای تو رو گرفتند و رنگ لبخندهای منو....
امروز روز سختی بود برام ! روز بی تو بودن بعد از روزهای با تو بودن
هر لحظه منتظر بودم که از در بیای تو،بهم لبخند بزنی . آروم تو گوشم بگی دوست دارم
من که نرفته دلم برات تنگ شده بود،حالا دیگه بفهم که چه حالی دارم....
همه چیز بوی تو رو میده ،تمام لباسام....لبخندهام.....حتی دلواپسیهام.....
روی تمام بودنم نگاه تو حکاکی شده...تو تمام گوشه و کنار سرانگشتهام صدای نفسهای تو پیچیده.......
اگه بگم عاشقتم شاید دروغ گفته باشم!
اما به تمام حرفامون تو اون لحظه آخر قسم تا جون دارم کنارتم.دیگه دستت صدای قلبمو حفظه و دست من نوای عشق تو رو..
منتظرت می‌مونمتا که بیای کنارم.....نگام کنی....صدام کنی.....یه دنیا عشق فدام کنی
بازم میگم دوست دارم قد خدای آسمون


تنها چیزی که از ما باقی می‌ماند
خاطره‌ایست......
که با آن زندگی کرده‌ایم
و در قاب خالی دلمان به آن جا داده‌ایم!
کاش می‌شد خاطره را تصویر کرد.......

درخت سیب باغچه
آدم را به یاد گناهان بدوی می اندازد
چه عشوه های درشتی !
سرختر از این نمی شود
انگار
سیب را آفریده اند که آدم
با کسی بخورد
نیستی اما که!

سیب ها می افتند

 «علیرضا بازرگان »

عشق

عشق تنها  یک باربرای هر کس می آید و برای تمام عمرش می آید عشق همان بود که با تو ورزیدم حقیقتا همان یک بار و از آن پس بدان آویختم تا همیشه
همه ی زندگی ام با آن.............

سلام

این وبلاگو با تمام متن ها و شعرهای زیباش تقدیم می کنم به کسی که از غم دوریش این وبلاگو براش ساختم تا تمام حرفای خودمو تو این مدت براش بنویسم