قرار نبود
برای آنهایی که بی تقصیرند

به چشمانی که در راه ماندند و دلهایی که آنها را راندند

به اشکهایی که غرورشان شکست و عهدهایی که کسی آنها را نبست

زندگی شیبی ست   عشق سیبی ست

و وای بر حال آنکه در عشق پایبند نظم و ترتیب است

و اما تو  :

قرار نبود آن وقتهای تو جایشان را با این وقتهای من عوض کند

قرار نبود عشق هم مثل گیلاس- بوسه- عیدی- وتعطیلات تابستان اولش قشنگ باشد

قرار نبود کسی سختش باشد بگوید دوستت دارم

   قرار نبود کسی به هوای شکستن دل دیگری بماند

      قرار بود هر کس به هوای شکستن دل خودش بماند

                   قرار نبود هر چه قرار نیست باشد

          قرار تنها بر بی قراری بود و بس

گمان نمی کنم گناه من رنگین تر از گناه تو باشد

اما یقین دارم که کودک دلت کمتر از پیش بهانه دارائیهای شعر گونه ام را می گیرد

مهم نیست   !

تنها یک چیز یاده همه بماند

     اگر اتفاقی که نباید بیفتد افتاد

تنها برایت می نویسم خودت خواستی تقصیر من نبود

زیر سایه ی امن ترین سایه بان هستی

  دلواپس دلواپسیهای یکدیگر باشیم